پسر سگ



کوئیتمن، آرکانزاس یکی از این مناطق است که پر شده با داستان های ارواح است. بسیاری از خانه های قدیمی تر به نظر می رسد به روح متصل شده است،اما افسانه ایی که توانسته میان این همه داستان معروف شود و بالای بقیه افسانه ها باشد پسر سگ است.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

داستان واقعی از یک دختر




طبق گزارش دریافتی از اسیای دوردر یکی از پارکهای کوچک در کشور تایلند دخترک عجیبی چند وقتی مردم ان منطقه را سر در گم کرده است. در اکثر عکسهایی که در این پارک گرفته میشود این دختر وجود دارد در صورتی که این دختر را تابه حال کسی از نزدیک ندیده است این موضوع برای همه عادی شده بود تا این که خبرنگاری طی تحقیق از مردم فهمید این دختر حدود چند سال پیش فوت شده است.
بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

عروسک انابل




بی جان های روح زده
همه چیز در خانه به هم ریخته است. نگاه غضب آلود اطرافیان به دخترک دوخته شده و او با چهره ای غم زده به همه می گوید که به هم ریختگی خانه کار او نیست و عروسکش این کار را کرده است. همین حرف، اطرافیان را بیشتر عصبانی می کند. ناگهان صدایی از اتاق کناری به گوش می رسد. وقتی همه سراسیمه خود را به آن جا می رسانند در کمال ناباوری وسایل اتاق را که چند ساعت پیش مرتب کرده بودند دوباره به هم ریخته می بینند و کمی آن طرفتر عروسکی را می بینند که روی زمین افتاده است. عروسکی که آن ها فکر می کنند روح زده است، اما هیچ کس نمی تواند دخالت او را در این کار ثابت کند. اشیای مختلفی وجود دارند که ادعاهای باورنکردنی زیادی درباره طلسم شدن آن ها وجود دارد، اما با جود این، هیچ کس نتوانسته است این ادعاها را ثابت کند.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

روح کودک سرگردان


سلام به بازدید کنندگان سایت ادرنالین این خاطره رو دوست عزیزی فرستادن و گفتن اسم شان درج نشه

خاطره جالبیه حتما بخونین


سلام؛ خاطره ای که مینویسم نکته جالبی داره که آخر داستان واستون تعریف میکنم.موضوع برمیگرده به 10 سال قبل، اون موقع خونه ما نزدیک کوه های لویزان بود و توی مجتمع بزرگی که ما دقیقا طبقه همکف آخرین آپارتمان زندگی میکردیم.من همیشه به تنهایی علاقه خاصی داشتم، واسه همینم مواقعی که خونوادم میرفتن مهمونی چند ساعته یا مسافرت چند روزه به هر بهانه ای خونه میموندم.یک از همین روزهایی که خونوادم رفته بودن چالوس و من خونه موندم طبق معمول سه - چهارتا فیلم ترسناک گرفتم و نشستم به نگاه کردن که آخرین فیلمی که گذاشتم کنار ببینم جن گیر بود ساعت دوازده شب.تا ساعت دو فیلمارو نگاه کردم و دیگه از ترس حتی جرات نداشتم چراغ رو خاموش کنم. انواع و اقسام صداها از تو اتاق خواب و آشپزخونه میومد بهر حال با هر زحمتی بود خوابیدم.تا شب بعد که با دوستام بیرون بودیم و اومدم خونه خسته روی مبل دراز کشیدم و داشتم فکر میکردم که امشب چیکار کنم که از توی اتاق خواب صدای گریه مانندی شنیدم.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

خانواده گریگز




اتفاقی غیرمعمول در حال وقوع بود، جا به جایی و مرتب شدن خود به خود لوازم منزل، بوهای نامطبوع، صداهای عجیب و غریب و . . . . در آگوست ۱۹۹۲ خانواده گریگز دو ماه بود که به خانه ای در پورت اسموت انگلستان نقل مکان کرده بودند . ساختمان دارای دو اطاق در بالا و دو اطاق در پایین بود. به نظر می رسید که مرکز این سر و صداها، یکی از اطاق های طبقه پایین باشد. تمام اعضای خانواده می ترسیدند که وارد آن شوند.
بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

سگ جهنمی




سگ جهنمی به عنوان یه سگ قوی میان فرهنگ ها شناخته میشه . گاهی با رنگ های سیاه یا سفید به تصویر کشید شد و ، شبیه به اژدها در همه جا دیده میشود. ویژگی های خاص خود را داره که به سگ جهنمی نسبت داده شده است بیشتر وقت ها این شکلی دیده شود که رنگ سیاه و سفید، درخشان قرمز و یا گاهی اوقات چشم درخشان زرد، قدرت یا سرعت فوق العاده، ویژگی های شبح مانند و یا روح، بوی بد، و گاهی حتی توانایی صحبت کردن دارد. افسانه می گوید که اگر کسی سه بار به چشمان ان ها خیرهشود حتما خو اهد مرد فرهنگ های مختلف گفت میشه شریک زندگی پس از مرگ آدم هست و با آتش، سگ جهنمی ممکن است توانایی های مبتنی بر آتش و ظاهر داشته باشد.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

خانواده ریچموند




در اولین شب اقامت اقای ویلیام ریچموند و خانواده اش در خانه چند طبقه و بزرگی که پس از سال ها قادر به خریدنش شده بودند همه انها از صدا های عجیب و غریبی که از طبقه پایین به گوش میرسید کلافه شدند.
درجایی مثل زیر زمین صدای قدم هایی می امد که دائم در حال بالا و پایین رفتن از پله بود و افرادی در جاهای مختلف خانه اه میکشیدند و ناله سر میدادند گویی زندانیانی در جایی حبس بودند.
از همه این اتفاقات عجیب تر ان بود که در های خانه قبل از ورود هریک ا اعضا به طور اتوماتیک باز میشدند دستگیره ها در جایشان می چرخیدند و شخصی نامرئی در هارا باز و بسته میکرد.

بقیه در ادامه مطلب ...

 
ادامه مطلب ...

روح سرگردان




روزینا دسپارد در خانه پدریش در چلتهام,انگلستان آماده خواب شده بود.وقتی لباس خواب را پوشید صدای پای مادرش را از پشت در شنید. اما وقتی در را باز کرد راهرو بیرون خالی بود. به درون راهرو سرک کشید وزنی را دید که لباس سیاه بر تن دارد و دستمالی به صورت گرفته و پای پله ها خاموش ایستاده است. بعد از چند ثانیه زن از پله پایین رفت. شمع در دست روزینا خاموش شد ودیگر چیزی ندید. شروع ماجرا در ژوئن 1882 بود و هفت سال پیاپی شیح سیاهپوش توسط اعضا خانواده مکرر دیده شد . حال شبح مثل یکی از اعضا خانواده شده بود. روزینا سعی کرد با شبح گفتگو کند اما هر بار شبح سرش را پایین می انداخت و ناپدید می شد . مراسم شام در خانه دسپارد تبدیل به مراسم اعصاب خرد کنی شده بود زیرا شبح بر دو نفر از حاضرین ظاهر می شد وبر بقیه ناپدید می ماند.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

روش ها و جلسات ارتباط با ارواح




نوشتن غیر ارادی (دست نویسی اتوماتیک , کتابت):
نوشتن غیر ارادی نوعی از نوشتن است که فرد در حالتی ناهشیارانه یا نیمه هشیارانه اقدارم به آن میکند. این پدیده خارق العاده که در قرن نوزدهم از سوی برگزار کنندگان حلسات ارتباط با ارواح (احضار ارواح) مورد استفاده قرار می گرفت , بعدها مورد توجه و استفاده محققان فراروانشناسی واقع شد. در این فرایند , یک مدیوم بعد از ورود به یک وضعیت شبه خلسه , قلمی را در دست میگیرد و سپس به آرامی و به صورت غیر ارادی , عمل نوشتن بر روی کاغذ آغاز میشود. پیام های نوشته شده به سیک بیانی فرد انتقال دهنده پیام , آشکار می گردد. متیو مانینگ پیام هایی را به زبان های گوناگون از جمله فرانسوی , آلمانی , ایتالیایی , یونانی , لاتینی , روسی , عربی و بعضا قرون وسطایی از طریق نوشتن غیر ارادی , دریافت می کرد و انتقال میداد. بسیاری از این پیام ها فاقد انسجام و معنا بودند اما بعضی از آنها معانی خاصی را در بر داشتند. مانینگ بعدها به سوی نقاشی غیرارادی تمایل یافت. او در این فرایند تصاویری به سبک کاری نقاشان مشهور همچون پیکاسو داوینچی و ماتیس بر روی کاغذ و به صورت غیر ارادی , رسم می کرد.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

محوطه مری کینگ- اسکاتلند



از سالها پیش، محوطه زیرزمینی مری کینگ در شهر قدیمی ادینبورگ اسکاتلند به عنوان یکی از اسرارآمیزترین و ترسناکترین مکانها شناخته میشود؛ منطقهای که هیچ گردشگری به تنهایی جرأت حضور در آن را ندارد. از سال ۱۶۴۵ زندگی در این محوطه زیرزمینی، برای همیشه از بین رفت.


بقیه در ادامه مطلب ...


  ادامه مطلب ...