خانواده قزوینی در تسخیر جن




اعضاى هشت نفره یک خانواده قزوینى ادعا مى کنند که از ۱۱ماه پیش یک بچه جن با آنان در ارتباط است ومى توانند به وسیله او از آنچه در آینده روى مى دهد مطلع شوند. فرزندان این خانواده پس از دوستى و آشنایى با این بچه جن دچار مشکلات شدید روحى و روانى شده اند.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

داستان واقعی از یک دختر




طبق گزارش دریافتی از اسیای دوردر یکی از پارکهای کوچک در کشور تایلند دخترک عجیبی چند وقتی مردم ان منطقه را سر در گم کرده است. در اکثر عکسهایی که در این پارک گرفته میشود این دختر وجود دارد در صورتی که این دختر را تابه حال کسی از نزدیک ندیده است این موضوع برای همه عادی شده بود تا این که خبرنگاری طی تحقیق از مردم فهمید این دختر حدود چند سال پیش فوت شده است.
بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

آینه جادو




«کشتزار میرتل» یکی از روح زده ترین خانه های آمریکا به شمار می رود. تاریخ این مزرعه به سال ۱۷۹۶ بازمی گردد و روی گورستان سرخپوست های آمریکایی ساخته شده است.
گفته می شود که در این مزرعه ۱۰ قتل رخ داده و هر روز اتفاق های عجیب و غریب زیادی در آن جا می افتد.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

خانواده گریگز




اتفاقی غیرمعمول در حال وقوع بود، جا به جایی و مرتب شدن خود به خود لوازم منزل، بوهای نامطبوع، صداهای عجیب و غریب و . . . . در آگوست ۱۹۹۲ خانواده گریگز دو ماه بود که به خانه ای در پورت اسموت انگلستان نقل مکان کرده بودند . ساختمان دارای دو اطاق در بالا و دو اطاق در پایین بود. به نظر می رسید که مرکز این سر و صداها، یکی از اطاق های طبقه پایین باشد. تمام اعضای خانواده می ترسیدند که وارد آن شوند.
بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

روح هفت




خانه ای در واشنگتن وجود دارد که روح در آن هست. همه نام آن را «روح هفت» گذاشته اند. چرا که آن روح خودش را همیشه رأس ساعت هفت بر همه نمایان می کند! چندی قبل، پسری به نام «جیمز» در آن خانه زندگی می کرد. روزی، دوستش، «پیت» به خانه او رفت و قرار شد که شب پیش او بماند. جیمز از کارهای روح در آن خانه برای پیت صحبت کرد. در نتیجه، آن دو قرار گذاشتند که تمام طول شب بیدار بمانند تا ببینند روح چه می کند. اگرچه، آن دو انتظار نداشتند که تا قبل از ساعت هفت صبح اتفاقی رخ دهد، ولی تازه شب از نیمه گذشته بود که ناگهان روح نعره کشید: چرا نمی خوابید؟ هرچه زودتر به رختخواب بروید؛ سپس در اتاق را محکم به رویشان بست! آنها مدتی حیرت زده به یکدیگر خیره شدند و سپس از پله ها پایین رفتند.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

خانواده ریچموند




در اولین شب اقامت اقای ویلیام ریچموند و خانواده اش در خانه چند طبقه و بزرگی که پس از سال ها قادر به خریدنش شده بودند همه انها از صدا های عجیب و غریبی که از طبقه پایین به گوش میرسید کلافه شدند.
درجایی مثل زیر زمین صدای قدم هایی می امد که دائم در حال بالا و پایین رفتن از پله بود و افرادی در جاهای مختلف خانه اه میکشیدند و ناله سر میدادند گویی زندانیانی در جایی حبس بودند.
از همه این اتفاقات عجیب تر ان بود که در های خانه قبل از ورود هریک ا اعضا به طور اتوماتیک باز میشدند دستگیره ها در جایشان می چرخیدند و شخصی نامرئی در هارا باز و بسته میکرد.

بقیه در ادامه مطلب ...

 
ادامه مطلب ...

روح سرگردان




روزینا دسپارد در خانه پدریش در چلتهام,انگلستان آماده خواب شده بود.وقتی لباس خواب را پوشید صدای پای مادرش را از پشت در شنید. اما وقتی در را باز کرد راهرو بیرون خالی بود. به درون راهرو سرک کشید وزنی را دید که لباس سیاه بر تن دارد و دستمالی به صورت گرفته و پای پله ها خاموش ایستاده است. بعد از چند ثانیه زن از پله پایین رفت. شمع در دست روزینا خاموش شد ودیگر چیزی ندید. شروع ماجرا در ژوئن 1882 بود و هفت سال پیاپی شیح سیاهپوش توسط اعضا خانواده مکرر دیده شد . حال شبح مثل یکی از اعضا خانواده شده بود. روزینا سعی کرد با شبح گفتگو کند اما هر بار شبح سرش را پایین می انداخت و ناپدید می شد . مراسم شام در خانه دسپارد تبدیل به مراسم اعصاب خرد کنی شده بود زیرا شبح بر دو نفر از حاضرین ظاهر می شد وبر بقیه ناپدید می ماند.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

زندان فریمانتل




زوزه باد از لای درز دیوارها و پنجره‌ها، اینجا را وحشتناک‌تر کرده است. گروهی از گردشگران که به این موزه زندان آمده‌اند، وحشتزده در تاریکی قدم بر میدارند. تنها روشنایی راهروهای نمور و تاریک نور شمعی است که افراد به دست دارند. نفس‌های آنها از ترس به شماره افتاده و رقص شعله شمع به خوبی گواه این مطلب است. اینجا اگرچه زمانی زندانی‌ها به بدترین شکل ممکن شکنجه و نگهداری می‌شدند اما حالا تبدیل به زندانی برای ارواح سرگردان شده است. دیدنی‌های این زندان مخوف و اتفاق‌هایی که در آن افتاده، فریمانتل را به یکی از مقاصد گردشگری در جهان تبدیل کرده است.
با وجود اینکه راهروها خالی است و در سلول‌های این زندان دیگر هیچ زندانیای محصور نیست اما هنوز هم این ساختمان کهنه و قدیمی، محیطی خفقان‌آور و آزاردهنده دارد و همچنان دیوارهای این زندان، نشان مرگ را در خود حفظ کرده است. آنهایی که به زندان فریمانتل در غرب استرالیا سفر کرده‌اند بر این باورند که در این مکان مخوف، ارواح سرگردان پرسه می‌زنند و به این خاطر زندان یکی از وحشتناک‌ترین و رعب‌آورترین مکان‌های توریستی برای گردشگران جهان به شمار می‌رود.
تقریبا به مدت 150 سال، زندان فریمانتل جایی برای شکنجه و عذاب بود. اینجا خانه همه قاتل‌ها، متجاوزان، سارقان و دیگر خلافکاران خطرناکی بود که بارها و بارها از راه‌پله‌های این زندان بالا و پایین رفته‌اند و در آن قدم زده‌اند و حتی فریمانتل برای بعضی از زندانی‌ها آخرین نقطه جهان بود که در آن زندگی کردند.
از آنجا که همیشه در زندان‌ها ممکن است زندانیان دست به اعتصاب و شورش بزنند در زندان فریمانتل همیشه خشونت حکمفرما بود و همیشه زندانیان در طبقه اول این ساختمان قرنطینه می‌شدند و برای همین است که بسیاری معتقدند در سلول‌های قفل شده این زندان، ارواح سرگردان پرسه می‌زنند.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

معروفترین شهرهای ارواح در جهان


در دنیا شهرهای زیادی هستند که ناگهان از سکنه خالی شدند و اکنون هیچ کس در آنها زندگی نمی کند. گرچه بسیاری اعتقاد به وجود ارواح سرگردان و اشباح را عوامانه می دانند اما بسیاری از مردم دنیا حتی در کشورهای پیشرفته جهان نیز این اعتقادات را عوامانه ندانسته و در مکانهای مختلف با شنیدن صدا ها و حرکات اشیا و جانوران شاهدی بر مدعای خود پیدا می کنند. شهرهای خالی از سکنه یکی از مهم ترین مکانها است که علاوه بر قصرها و معابد قدیمی به آن گمان وجود اشباح می برند. برخی از معروفترین این شهرها به قرار زیرند :

Kolmanskop کولمانزکوپ نامیبیا

شهر شبح درجنوب نامیبیا در 1908، به دلیل تب الماس تب و امیدواری به ثروت آسان با رونق مواجه شد . ظرف 2 سال یک شهرکامل با یک کازینو و مدرسه و بیمارستان و ساختمانهای مسکونی منحصر به فرد، در کویر شنی بی ثمر تاسیس شد.



اما در مدت کوتاهی پس از افت در فروش الماس پس از جنگ جهانی اول همه چیز تمام شد همه شهر را ترک و ریگ های روان جایگزین جمعیت شد. این شهر به دلیل صداهای عجیب و غریب به شهر اشباح معروف است و محلی ها معتقدند این شهر با اشباح پر شده.

بقیه در ادامه مطلب ...

 
ادامه مطلب ...

ماری استر کاکس




استرکاکس در سال 1878 میلادی یک دختر 18 ساله معمولی بود که در شهر ((نووا اسکوتیا)) ی کانادا زندگی میکرد , دختری که فعالیت های شریرانه پولترگایستی زندگی اش را زیر و رو کرد. یکی از شب های همین سال , استر ناگهان از خواب پرید و با وحشت به والدین اش گفت که یک موش به رختخواب او راه پیدا کرده است. بعدا جعبه ای را دیدند که صداهای ترسناکی از داخل آن به گوش میرسید اما وقتی در جعبه را باز کردند خالی بود. استر شب بعد دوباره با ترس و وحشت از خواب پرید .

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...