خانواده ریچموند




در اولین شب اقامت اقای ویلیام ریچموند و خانواده اش در خانه چند طبقه و بزرگی که پس از سال ها قادر به خریدنش شده بودند همه انها از صدا های عجیب و غریبی که از طبقه پایین به گوش میرسید کلافه شدند.
درجایی مثل زیر زمین صدای قدم هایی می امد که دائم در حال بالا و پایین رفتن از پله بود و افرادی در جاهای مختلف خانه اه میکشیدند و ناله سر میدادند گویی زندانیانی در جایی حبس بودند.
از همه این اتفاقات عجیب تر ان بود که در های خانه قبل از ورود هریک ا اعضا به طور اتوماتیک باز میشدند دستگیره ها در جایشان می چرخیدند و شخصی نامرئی در هارا باز و بسته میکرد.

بقیه در ادامه مطلب ...

 
ادامه مطلب ...

روح سرگردان




روزینا دسپارد در خانه پدریش در چلتهام,انگلستان آماده خواب شده بود.وقتی لباس خواب را پوشید صدای پای مادرش را از پشت در شنید. اما وقتی در را باز کرد راهرو بیرون خالی بود. به درون راهرو سرک کشید وزنی را دید که لباس سیاه بر تن دارد و دستمالی به صورت گرفته و پای پله ها خاموش ایستاده است. بعد از چند ثانیه زن از پله پایین رفت. شمع در دست روزینا خاموش شد ودیگر چیزی ندید. شروع ماجرا در ژوئن 1882 بود و هفت سال پیاپی شیح سیاهپوش توسط اعضا خانواده مکرر دیده شد . حال شبح مثل یکی از اعضا خانواده شده بود. روزینا سعی کرد با شبح گفتگو کند اما هر بار شبح سرش را پایین می انداخت و ناپدید می شد . مراسم شام در خانه دسپارد تبدیل به مراسم اعصاب خرد کنی شده بود زیرا شبح بر دو نفر از حاضرین ظاهر می شد وبر بقیه ناپدید می ماند.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

خوابگاه 104 [قسمت چهارم]

برای مطالعه قسمت های قبلی اینجا کلیک کنید



چند شب گذشت تصمیم گرفتیم برگردیم به مدرسه تا از این ماجرا سر در بیاریم
ساعت 1:30 دقیقه بامداد بود اومدیم بیرون و چراغ قوه رو روشن کردیم همه جا توی سکوت فرو رفته بود
حرکت کردیم طرف خوابگاه حدوداً 20 دقیقه طول کشید که رسیدیم
یه نگاهی به دورو ور انداختیم کسی بیرون نبود من قلاب گرفتم تا ابراهیمی (علی) و سدیدی (محمد)
بالا برن اونام دست منو گرفتن و داخل حیاط شدیم همین لحظه چشمون به چراغ ابدار خونه خورد که روشن بود
اخه ساعت 1:30 نصف شب کی میتونه اونجا باشه رفتیم طرف ابدار خونه پشت در وایستاده بودیم
صدای خنده های بلندی می اومد
 که یکی یهو در رو باز کرد
همون پیر مرده مستخدم بود با دبیر دینی یهو وقتی مارو دیدن مث اینکه شوکه شده باشن ما رو نگاه کردن و حرف نزدن

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

زامبی ها، واقعی یا خیالی؟!


این روزها زامبی ها (Zombie) بیش از هر دوره ی دیگری در تاریخ معروف و مشهور شده اند. وبسایت هایی برای آنها راه اندازه شده و فیلم های بسیار زیادی در مورد آنها ساخته شده است که شاید مهمترین آنها “رزیدنت ایول (Resident Evil)” و سریال “مردگان متحرک (Walking dead)” باشد، حتی ممکن است شما هم از طرفداران بازی بسیار جالب “گیاهان علیه زامبی ها (Plants Vs Zombies)” باشید. ولی واقعا زامبی ها از کجا آمدند؟ آیا واقعی هستند یا ساخته ی تخیل بشر میباشند؟ با ما همراه باشید تا در مورد آنها بیشتر بدانید.


تاریخچه زامبی ها


علم اسطوره شناسی منشا زامبی ها (Zombi) را در جادوگری منطقه هایتی ریشه یابی کرده است. در فرهنگ بومی هایتی، داستان هایی وجود دارد که مردم بعد از مرگشان توسط جادوهای سیاه دوباره به حرکت در می آیند و از آنها با عنوان “جنازه های زنده” یاد می کنند. اعتقاد بر این است که این جنازه های زنده توسط یک نیروی قویتر هدایت میشوند و همین مساله در افرادی که به زامبی ها و وجود آنها اعتقاد دارند ترس ایجاد میکند.




زامبی (به معنی واقعی بردگی) نسل به نسل منتقل شده و دستخوش تغییرات زیادی شده تا به شکل امروزی که در فیلم ها و داستانها مشاهده میشوند تبدیل شده است. شواهد این امر در  تاریخ هایتی مشاهده شده بطوری که مردم با مصرف موادی که به آنها معجون جادوگری گفته میشده به صورت برده در می آمدند و در مزارع شکر کار می کردند.

برخلاف آنچه که در داستانهای امروزی میخوانید و یا در فیلمها مشاهده میکنید، زامبی ها مغز انسان نمی خوردند بلکه تنها، بردگانی بودند که توسط دیگران مورد سواستفاده و بیگاری قرار میگرفتند.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

روح یاشا




یاشا روح دختری حدودا 8 ساله است .
مشخصات :
پوست تاول زده،لباس خواب سپید و بلند ، گردنبندی با قاب قلب،چشمان و موهای سیاه که صورتش را پوشانده ، قد حدود 1/30
بسیار لاغر است و افرادی که وی را دیده اند با چشمانی گریان توصیف میکنند.
یاشا روحی نفرین شده و منتخب است که زندگی سختی را متحمل بوده...
در 2 سالگی مادر و پدر خود را در آغوش خود از دست داده و 6 سال آخر عمر خود را در کنار عمویش زندگی کرده است.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

منطقه ۵۱




منطقه ۵۱ یا گروم لیک یک منطقه نظامی فوق سری در ایالت نوادا در آمریکا است.

گفته می‌شود که هدف این پایگاه نظامی آزمایش سیستم‌های نوین پروازی و جنگ‌افزارهای فوق سری است. اما گردانندگان و نوع کار این پایگاه فوق سری کماکان تا به امروز نامعلوم است، و حتی افراد کارکن پایگاه زندگی‌های بدور از عموم دارند و با دنیای خارج تقریباً هیچ تماسی ندارند.

دولت آمریکا اطلاعات رسمی بسیار ناچیزی را در مورد این پایگاه منتشر کرده است. پنهان‌کاری و محرمانگی فوق‌العاده‌ای که در مورد این مرکز اعمال می‌شود باعث شده تا شایعات و تئوری‌های توطئه زیادی در مورد آن بر سر زبان‌ها باشد.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

آموزش تله کینزی ( حرکت اجسام با نیروی ذهن )




راه های زیادی برای تله کینزی وجود داره ولی من ساده ترین و سریع ترین راه رو بهتون می گم چون می دونم بیشترتون مثل خود من عجولید و می خواهید همون دفعه اول بتونید این کارو انجام بدید.


1-ایمان و اعتقاد به توانایی های انسان
2-صبر و حوصل
3-تمرین تمرین تمرین تمرین تمرین

فکر کنم به اهمیت تمرین پی بردید .
 خوب حالا بریم سر آموزش تله کینزی .

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

اُُم الداس




این زن در کمین مردان می نشیند دو قسمت رانهای او همانند اره ( داس مانند ) است . اُُم الداس زنی خوش قد و قامت ، زیبا و دلفریب است ، بوی خوش و عطر آگین از جانب او می آید ، او با برق چشمان خیره کننده اش و خنده ای که بر لب دارد هر مردی را دیوانه وار به دنبال خود می کشاند . آرام آرام راه می افتد و شکار خود را به سوی خلوتگاهی می برد آنگاه خود را برای نزدیکی با مرد آماده می کند . مردی که به دنبال اُُم الداس آماده اگر از این زن شناخت کافی داشته باشد راهی ندارد جز اینکه مشتی خاک در چشمان اُُم الداس بپاشد و فی الفور از آن محل بگریزد . می گویند اگر مردی اسیر او شود با رانهای اره مانند خود فشاری بر او وارد می کند و آن مرد را از بین می برد و الله اعلم .

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

دره جن زده در گیلان(دره وارو)(18+)


این مطلب توسط دوست عزیز بنده محمد جواد گرد اوری شده که میتونین در زیر ملاحضه کنین

خیلی مدت بود که من قرار بود یکسری عکس از دره جن زده در گیلان بزارم
خودم هم به این سفر تحقیقاتی به شفت رفتم و پاور پوینتی تهیه کردم که با جزییات توضیح داده بودم درش
اما متاسفانه اپلود نشد و من به سختی تونستم یسری عکس پیدا کنم اونم با کلی تجسس در هاردم.....
خب از اول می خوام داستان رو بگم و از جایی که ماجرا شروع شد
و از اول میگم که این یه خاطره واقعی از یه فرد ناشناس هست که
نمیتونم اسمش رو بگم و مربوط به غلیاوون هیولای افسانه ای گیلان زمین میشه

بسیار خب داستان.....

در اواخر سال 1348 در نز دیکی شفت دو کودک که مسافت بین روستای کشبیل و چوبر را رد می کردن به نزدیکی دره وارو رسیدند.



بقیه در ادامه مطلب ...

 
ادامه مطلب ...

وحشتناک ترین باغ دنیا !



تصور شما از نامی شبیه «جزیره عروسک ها» چیست؟ یک نام فانتزی دخترانه که به دنیای کارتونی بچه ها مربوط می شود یا اسمی که احتمالا قرار است روی یک شهربازی گذاشته شود؟

مکزیکی ها پیش از آنکه این نام برای یک شهربازی دخترانه در نظر گرفته شود، آن را روی وحشتناک ترین جاذبه توریستی دست سازشان گذاشته اند! شهری که نماد گردشگری سیاه در مکزیک به شمار می رود و شما را به دیدن هزاران عروسک زشت حلق آویز دعوت می کند!
جزیره عروسک ها، با نام دون ژولیان سانتانا عجین شده است. مرد گوشه نشینی که دنیا و خانواده اش را ترک کرد تا پنجاه سال از عمرش را صرف ساخت چنین باغ وحشتناکی کند. اطرافیان دون می گویند که گوشه نشینی او درست از زمانی آغاز شد که او شروع به جمع آوری عروسک های کهنه از زباله دان های شهر کرد.


بقیه در ادامه مطلب ...


  ادامه مطلب ...