[ نفرین شده ترین مکان ها ] خانه سارا



این خانه در شهری است در ایالت اوهایو از کشور ایالات متحده آمریکا
صاحب خانه سارا که باردار بود توسط شوهرش بیل در سال [1970] به قتل رسید
بعد از این قتل شوهر سارا پا به فرار گذاشت البته چندان طول نکشید که در یک تصادف کاملا بدنش از بین رفت
شروع و اوج این افسانه سال 1973 بود که همسایه های این خانه ادعا کردند در این خانه زنی هر شب با دامن پاره سفید
با یک بچه کاملا خونین حرکت میکند و برایش لالایی میخواند

بقیه در ادامه مطلب ...

 
ادامه مطلب ...

[ نفرین شده ترین مکان ها ] مزرعه متروکه اقای واتسون




مثل همیشه درباره ارواح داستان های زیادی هست اینبار سراغ مزرعه متروکه اقای واتسون میریم

این مزرعه توسط شخصی [نامشخص] نفرین شده است زیرا گفته میشود طبق افسانه ها


بقیه در ادامه مطلب ...


  ادامه مطلب ...

[ نفرین شده ترین مکان ها ] راز دریاچه Fearfest




دریاچه ترس و وحشت [Fearfest]
دریاچه FearFest بخاطر ارواح آن مشهور است زیرا منطقعه FearFest تمام روز سال باران و طوفان است
که به نوبه خودش جالبه ولی مهمترین چیز اینه که این منطقه خالی از سکنه است و
کسانی که به این منطقه پای گذاشتند صدای ناخدای کشتی
را میشنوند که میگوید ...

بقیه در ادامه مطلب ...

 
ادامه مطلب ...

خوابگاه 104 [قسمت دوم]

برای مطالعه قسمت اول اینجا کلیک کنید


رفتم برم ببینم کیه قیافه آدمه مشخص نبود چون پشت به من وایستاده بود

رفتم جلو تر و از پشت بهش نزدیک شدم و سلام کردم

اول هیچ عکس العملی از خودش نشون نداد دوباره سلام کردم بازم هیچ کاری نکرد

ایندفعه گفتم شمام تازه اومدین

که برگشت و گفت نه من خیلی وقته اینجام

وقتی چشمام بهش افتاد دیدم یه ادمه با یه کارد توی شکمش قیافه ترسناک

و کلی خون روی پیرن زبونم بند اومده بود

پا به فرار گذاشتم و برگشتم تو خوابگاه

دیگه داشتم به خودم فحش میدادم که چه غلطی کردم اومدم اینجا و اصلا درس نمیخوندم بهتر بود این حرفا

ولی بدجوری قلبم میزد از یه طرف این کیه ادمه ؟ جنه ؟ روحه ؟

مونده بودم وقتی هوا روشن شد مستخدم مدرسه اومد  همون پیرمرده اومد تو خوابگاه

من صداشو شنیدم سریع رفتم پیشش و قضیه رو بهش گفتم

دیدم داره میخنده بهش گفتم چیه به خدا راس میگم

گفت روز اول یادته گفتم میفهمی چرا دوست ندارن اینجا باشن

گفتم اره

گفتم خوب بخاطر همون روحه دیگه

گفتم روح !؟

گفت اره چند ساله اینجاست بخاطر همین میگن شب از خوابگاه بیرون نرین

من اون روز سر کلاس همش به فکر همین قضیه بودم

اصن این روح واسه چی باید اینجا باشه چرا این مدرسه چه اتفاقی واسش افتاده

اخرش به این نتیجه رسیدم احتمالا با یه لحن خیلی وحشتناکی کشته شده

چون از قدیم هر جا میخوندم بخاطر همین روح ها سرگردان میشدن

ولی نکته مهم اینجا بود که چرا این اتفاق افتاده کی اونو کشته ؟

اون روز یه دوست خوب پیدا کرده بودم ما صداش میکردیم سدیدی ولی اسم کوچیکش محمد بود

داستان رو واسش تعریف کردم از اونجایی که اونم عشق هیجان داشت با من همراه شد تا بفهمیم قضیه چیه

شب که شد قرار شد دو نفری با هم بریم لب ابخوری تا بفهمیم قضیه چیه ...


بقیه در قسمت بعدی ...

علائم سحر و جن زدنگی


خداوند متعال کتابی سراسر رحمت  را نازل فرموده ،که با ایمان وعمل به آن می توان هم در این دنیا خوشبخت بود و هم طعم واقعی خوشبختی را در آن دنیا  تجربه کنیم ومی فرماید و (( وننزل من القران ما هو شفاء و رحمه للمومنین )) و ما از قرآن چیزهایی را فرو می فرستیم که شفا و رحمتی (الهی) برای اهل ایمان است

بیشتر ناراحتی های جسمی وروحی انسان به خاطر دور بودن  از اسلام واقعی و یاد خداست چون خداوند بارها به ما  هشدار داده (( ومن اعرض عن ذکر ی فان له معیشه ضنکا و نحشره یوم القیامه اعمی )) و هر کس از یاد من روی بگرداند، در حقیقت، زندگىِ تنگ [و سختى‏] خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى‏کنیم.»

که نتیجه دوری از خداوند در این دنیا سبب زود ناامید شدن و زود به بن بست رسیدن و داشتن اضطراب همیشگی {(( الا بذکر الله تطمئن القلوب ))آگاه باشید تنها بایاد خداست که دلها آرام می گیرد}،بی هدف زندگی کردن است که درنهایت منجر به خودکشی و یا روی آوردن به مواد مخدر و به و جود آمدن انواع امراض روحی،روانی که شیاطین مسبب آن هستندمی شود ازآن جمله می توان به ...

بقیه در ادامه مطلب ...

 
ادامه مطلب ...

تیاناک (Tiyanak)



تیاناک طبق افسانه‌های فیلیپینی، به شکل یک کودک ظاهر می‌شود. او اغلب به شکل یک نوزاد تازه ‌متولدشده درمی‌آید و در مکان‌هایی مانند جنگل‌ها گریه سر می‌دهد تا توجه مسافران از همه‌جا بی‌خبر را به خود جلب کند. وقتی قربانی، بچه را برمی‌دارد، تیاناک به شکل واقعی خود درمی‌آید و به او حمله می‌کند. تیاناک، علاوه بر زخمی کردن قربانیانش، علاقه دارد مسافران را گمراه کند و کودکان را بدزدد. عدّه‌ای می‌گویند تیاناک، روح کودکی است که مادرش پیش از تولد او مرده است. این نوزاد در خاک متولد شده و به همین دلیل به این شکل درآمده است.

روح دیک تورپین




دیک تورپین :

می گویند روح دیک تورپین یکی از مشهورترین ارواح سرگردان در جاده ها بخش های وسیعی از جاده لندن به اسکاتلند را به تسخیر خود در آورده است. دیک تورپین جانی و تبه کار بیرحمی بود که نهایتا در سال 1739 دستگیر و به جرم سرقت احشام در یوک انگلستان به دار مجازات آویخته شد.

صدها گزارش از مشاهده روح دیک تورپین عمدتا در جاده های داخلی انگلستان ثبت شده است . در بزرگراه آ یک , یک شبح اسب سوار دائما در برابر رانندگان پدیدار می شود. می گویند روح تورپین منطقه میان هینکلی و نانیتون را در میدلندز به تسخیر خود در آورده . این روح معمولا با چهره ای پوشیده در نزدیکی دهکده وتون پدیدار می گردد. پرونده های تاریخی نشان می دهد که تورپین زمانی از این دهکده وتون پدیدار می گردد. پرونده های تاری خی نشان می دهد که تورپین زمانی این دهکده را به عنوان مخفی گاه خود استفاده می کرده روح مذکور همچنید در جاده آ یازده ما بین لندن و نورویچ دیده شده که سور بر یک اسب سیاه چهار نعل می تازد و این درحالی است که کمر زنی را گرفته و زن دارد جیغ می کشد. تورپین به هنگام حیاتش یک زن بیوه ثروتمند را به دام انداخت و آن قدر او را شکنجه کرد تا محل اختفای جواهرات خود را به وی بگوید. تورپین سپس این زن را با طناب به اسب خود بست و روی زمین کشید تا جان سپرد.

بقیه در ادامه مطلب ...

 
ادامه مطلب ...

نقاشی هلندی سرگردان


نقاشی هلندی سرگردان، اثر آلبرت پینکهام رایدر، حدود ۱۸۸۷ (موزه هنر آمریکایی اسمیتسونین)

هلندی سرگردان یا هلندی پرنده (به انگلیسی: Flying Dutchman) افسانه‌ای است غربی مربوط به یک کشتی ارواح که دچار طلسمی شیطانی است که باعث می‌شود که این کشتی برای همیشه در دریاها سرگردان باشد و هیچ‌گاه لنگر نیندازد. در این داستان عبارت «هلندی سرگردان» هم نام کشتی است و هم نام ناخدای آن.
پیشینه

پیشینه این افسانه به داستان‌های عامیانه دریانوردان در سده هفدهم میلادی بازمی‌گردد. قدیمی‌ترین نسخه نوشتاری این داستان مربوط به اواخر سده هیجدهم است.

برخی منابع ناخدا برنارد فوکه، از ناخداهای هلندی سده هفده را الگوی این داستان خرافی دریانوردان دانسته‌اند. برنارد فوکه به خاطر سرعت زیاد در سفرهای دریایی‌اش از هلند به جاوه معروف شده‌بود و دریانوردان شایعه کرده‌بودند که او «با شیطان همدست شده‌است.»

نخستین شکل چاپ‌شده این داستان در مه ۱۸۲۱ در مجله بلک‌وود ادینبورو منتشر شد که در آن محل داستان در دماغه امید نیک قرار داشت. در این داستان ناخدای هلندی سرگردان سفارش‌هایی مربوط به افرادی که مدت‌ها است مرده‌اند را به کشتی‌های دیگر پیشنهاد می‌کند و هر کشتی که ملوانانش این سفارش‌ها را بپذیرند به بدبختی دچار خواهد شد.