رفتم برم ببینم کیه قیافه آدمه مشخص نبود چون پشت به من وایستاده بود
رفتم جلو تر و از پشت بهش نزدیک شدم و سلام کردم
اول هیچ عکس العملی از خودش نشون نداد دوباره سلام کردم بازم هیچ کاری نکرد
ایندفعه گفتم شمام تازه اومدین
که برگشت و گفت نه من خیلی وقته اینجام
وقتی چشمام بهش افتاد دیدم یه ادمه با یه کارد توی شکمش قیافه ترسناک
و کلی خون روی پیرن زبونم بند اومده بود
پا به فرار گذاشتم و برگشتم تو خوابگاه
دیگه داشتم به خودم فحش میدادم که چه غلطی کردم اومدم اینجا و اصلا درس نمیخوندم بهتر بود این حرفا
ولی بدجوری قلبم میزد از یه طرف این کیه ادمه ؟ جنه ؟ روحه ؟
مونده بودم وقتی هوا روشن شد مستخدم مدرسه اومد همون پیرمرده اومد تو خوابگاه
من صداشو شنیدم سریع رفتم پیشش و قضیه رو بهش گفتم
دیدم داره میخنده بهش گفتم چیه به خدا راس میگم
گفت روز اول یادته گفتم میفهمی چرا دوست ندارن اینجا باشن
گفتم اره
گفتم خوب بخاطر همون روحه دیگه
گفتم روح !؟
گفت اره چند ساله اینجاست بخاطر همین میگن شب از خوابگاه بیرون نرین
من اون روز سر کلاس همش به فکر همین قضیه بودم
اصن این روح واسه چی باید اینجا باشه چرا این مدرسه چه اتفاقی واسش افتاده
اخرش به این نتیجه رسیدم احتمالا با یه لحن خیلی وحشتناکی کشته شده
چون از قدیم هر جا میخوندم بخاطر همین روح ها سرگردان میشدن
ولی نکته مهم اینجا بود که چرا این اتفاق افتاده کی اونو کشته ؟
اون روز یه دوست خوب پیدا کرده بودم ما صداش میکردیم سدیدی ولی اسم کوچیکش محمد بود
داستان رو واسش تعریف کردم از اونجایی که اونم عشق هیجان داشت با من همراه شد تا بفهمیم قضیه چیه
شب که شد قرار شد دو نفری با هم بریم لب ابخوری تا بفهمیم قضیه چیه ...
بقیه در قسمت بعدی ...
شیشک کیست ؟
اهالی
خراسان از قدیم به این باور اند که شیشک از جمله اشباهی است که بنام های
مادرآل، آل مستی و مرد آزمای نیز یاد می شود و شیشک به اصطلاح جگر خور می
باشد و این اعتقاد موجود است که بخصوص برای اطفال نوزاد و زن زچه خیلی
علاقمند بوده و هر گاه بتواند به آنان آسیب می رساند.
گفته می شود
شیشک دارای چشم های کش شده و خون آلود و مو های خیلی دراز است و از او بوی
بد می آید همچنان شیشک لباس سفید و یا سیاه می پوشد و معمولاً در ویرانه ها
بسر می برد.
در ادبیات دری و افسانه ها و قصه های فلکلور از شیشک
به عنوان یک هیولا یاد شده که توجه خورد سالان را به خود جلب نموده و سبب
ترس و دلهره آنها می گردد به همین قسم
در مورد شیشک نزد عوام قصه ها و
روایت های بیشماری وجود دارد که از گذشته گان شان شنیده و یا عدهء هم خود
شان با شیشک سرخورده اند.همچنین این باور در نقاطی از افغانستان نیز وجود
داره.
این نوع روایت ها ریشه در فرهنگ بومی ما دارد.
منبع :adr-naline.ml