زن خون آَشام قرون وسطایی




دانشمندان ایتالیایی بقایای اسکلت زنی را یافته اند که به احتمال قوی در زمان خود یک خون آشام بود.
این اسکلت که قدمت آن به قرون وسطی می رسد، با آجری در دهان یافت شده که به گفته دانشمندان به معنی آن است که با این کار سعی شده تا از برخاستن مجدد او از گور جلوگیری شود.

بقایای این اسکلت در جزیره ای در تالاب ونیز کشف شده است.

متیو بورینی از دانشگاه فلورانس ایتالیا می گوید روش به کار گرفته در قرار دادن آجر در دهان این زن، روشی سنتی در آن زمان بود. این کار برای آن انجام می شد که خون آشام دیگر نتواند تغذیه کند.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

آینه جادو




«کشتزار میرتل» یکی از روح زده ترین خانه های آمریکا به شمار می رود. تاریخ این مزرعه به سال ۱۷۹۶ بازمی گردد و روی گورستان سرخپوست های آمریکایی ساخته شده است.
گفته می شود که در این مزرعه ۱۰ قتل رخ داده و هر روز اتفاق های عجیب و غریب زیادی در آن جا می افتد.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

عروسک انابل




بی جان های روح زده
همه چیز در خانه به هم ریخته است. نگاه غضب آلود اطرافیان به دخترک دوخته شده و او با چهره ای غم زده به همه می گوید که به هم ریختگی خانه کار او نیست و عروسکش این کار را کرده است. همین حرف، اطرافیان را بیشتر عصبانی می کند. ناگهان صدایی از اتاق کناری به گوش می رسد. وقتی همه سراسیمه خود را به آن جا می رسانند در کمال ناباوری وسایل اتاق را که چند ساعت پیش مرتب کرده بودند دوباره به هم ریخته می بینند و کمی آن طرفتر عروسکی را می بینند که روی زمین افتاده است. عروسکی که آن ها فکر می کنند روح زده است، اما هیچ کس نمی تواند دخالت او را در این کار ثابت کند. اشیای مختلفی وجود دارند که ادعاهای باورنکردنی زیادی درباره طلسم شدن آن ها وجود دارد، اما با جود این، هیچ کس نتوانسته است این ادعاها را ثابت کند.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

خانواده گریگز




اتفاقی غیرمعمول در حال وقوع بود، جا به جایی و مرتب شدن خود به خود لوازم منزل، بوهای نامطبوع، صداهای عجیب و غریب و . . . . در آگوست ۱۹۹۲ خانواده گریگز دو ماه بود که به خانه ای در پورت اسموت انگلستان نقل مکان کرده بودند . ساختمان دارای دو اطاق در بالا و دو اطاق در پایین بود. به نظر می رسید که مرکز این سر و صداها، یکی از اطاق های طبقه پایین باشد. تمام اعضای خانواده می ترسیدند که وارد آن شوند.
بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

روح هفت




خانه ای در واشنگتن وجود دارد که روح در آن هست. همه نام آن را «روح هفت» گذاشته اند. چرا که آن روح خودش را همیشه رأس ساعت هفت بر همه نمایان می کند! چندی قبل، پسری به نام «جیمز» در آن خانه زندگی می کرد. روزی، دوستش، «پیت» به خانه او رفت و قرار شد که شب پیش او بماند. جیمز از کارهای روح در آن خانه برای پیت صحبت کرد. در نتیجه، آن دو قرار گذاشتند که تمام طول شب بیدار بمانند تا ببینند روح چه می کند. اگرچه، آن دو انتظار نداشتند که تا قبل از ساعت هفت صبح اتفاقی رخ دهد، ولی تازه شب از نیمه گذشته بود که ناگهان روح نعره کشید: چرا نمی خوابید؟ هرچه زودتر به رختخواب بروید؛ سپس در اتاق را محکم به رویشان بست! آنها مدتی حیرت زده به یکدیگر خیره شدند و سپس از پله ها پایین رفتند.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

معمای نیمه شب + عکس




آن چه موجودی بود که می توانست از دیوارهای سنگی بگذرد از کومه های علف خشک به ارتفاع ششصد متر بپرد، و یا از رودخانه ای به پهنای دو مایل عبور کند؟! آن موجود پرنده بود؟ درنده بود؟ یا اینکه خود شیطان بود.؟!

تا به امروز کسی نمی داند؛ ولی موجودی که آن کارهای انجام نشدنی را انجام داد، یک قرن پیش آثار پاهایش را در قصه ها و شهرهای استان « دیوان شایر » واقع در جنوب انگلستان به جا گذاشت.

در شب پنج شنبه هشتم فوریه 1885 کمی قبل از ساعت هشت شب بود که برف در منطقه « دیوان شایر‌» شروع به باریدن نمود. در ساعت شش صبح روز بعد « هنری پیلک » که صاحب مغازه نانوایی در شهرک « تاپشام» بود، از خانه اش بیرون آمد و قدری مکث کرد تا منظره پر برف اطراف را نظاره کند.... در این موقع بود که یک رشته جای پا را در حیاط محصور خود مشاهده کرد.

بقیه در ادامه مطلب ...
  
ادامه مطلب ...

ارواح در خانه




شکارچیان روح و محققان مسائل ماوراءالطبیعه برای کشف مکانهایی که در قلمرو ارواح هستند و تحقیق و بررسی درباره آنها از مسیر عادی خود خارج میشوند و به راههای گوناگونی دست میزنند اما افرادی هستند که نیازی به جستجو به دنبال یافتن ارواح ندارند. ارواح همیشه در کنارشان هستند و در خانه خودشان. (توری وی) و خانوادهاش از این نوع افراد خاص هستند. آنها در یک خانه قدیمی که متعلق به قرن هجدهم میلادی است، زندگی میکنند. خانهای که آشکارا تحت حکمفرمایی چندین روح و موجود نامرئی است. مطلبی که میخوانید، داستان خانه (توری) است. من همیشه از اینکه در خانهای که حقیقتا خانه ارواح است بزرگ شدهام، احساس خوشاقبالی میکنم. پدربزرگ و مادربزرگم بیش از پنجاه سال در یک خانه کهن دویست ساله با معماری باستانی زندگی کردند. این خانه که خانه رویاهای من است و نام آن را (خانه نانا) گذاشته بودم، در موطن من یعنی مرکز (نیوهمپ شایر) قرار دارد و به سبک اواخر سالهای 1700 ساخته شده است.ادامه این اتفاق را بخوانید:آلیس دوست خیالی من من در طول مدت عمرم (اکنون 28 سال دارم) در مقاطع مختلفی در آن خانه زندگی کرده ام.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

سگ جهنمی




سگ جهنمی به عنوان یه سگ قوی میان فرهنگ ها شناخته میشه . گاهی با رنگ های سیاه یا سفید به تصویر کشید شد و ، شبیه به اژدها در همه جا دیده میشود. ویژگی های خاص خود را داره که به سگ جهنمی نسبت داده شده است بیشتر وقت ها این شکلی دیده شود که رنگ سیاه و سفید، درخشان قرمز و یا گاهی اوقات چشم درخشان زرد، قدرت یا سرعت فوق العاده، ویژگی های شبح مانند و یا روح، بوی بد، و گاهی حتی توانایی صحبت کردن دارد. افسانه می گوید که اگر کسی سه بار به چشمان ان ها خیرهشود حتما خو اهد مرد فرهنگ های مختلف گفت میشه شریک زندگی پس از مرگ آدم هست و با آتش، سگ جهنمی ممکن است توانایی های مبتنی بر آتش و ظاهر داشته باشد.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

خانواده ریچموند




در اولین شب اقامت اقای ویلیام ریچموند و خانواده اش در خانه چند طبقه و بزرگی که پس از سال ها قادر به خریدنش شده بودند همه انها از صدا های عجیب و غریبی که از طبقه پایین به گوش میرسید کلافه شدند.
درجایی مثل زیر زمین صدای قدم هایی می امد که دائم در حال بالا و پایین رفتن از پله بود و افرادی در جاهای مختلف خانه اه میکشیدند و ناله سر میدادند گویی زندانیانی در جایی حبس بودند.
از همه این اتفاقات عجیب تر ان بود که در های خانه قبل از ورود هریک ا اعضا به طور اتوماتیک باز میشدند دستگیره ها در جایشان می چرخیدند و شخصی نامرئی در هارا باز و بسته میکرد.

بقیه در ادامه مطلب ...

 
ادامه مطلب ...

روح سرگردان




روزینا دسپارد در خانه پدریش در چلتهام,انگلستان آماده خواب شده بود.وقتی لباس خواب را پوشید صدای پای مادرش را از پشت در شنید. اما وقتی در را باز کرد راهرو بیرون خالی بود. به درون راهرو سرک کشید وزنی را دید که لباس سیاه بر تن دارد و دستمالی به صورت گرفته و پای پله ها خاموش ایستاده است. بعد از چند ثانیه زن از پله پایین رفت. شمع در دست روزینا خاموش شد ودیگر چیزی ندید. شروع ماجرا در ژوئن 1882 بود و هفت سال پیاپی شیح سیاهپوش توسط اعضا خانواده مکرر دیده شد . حال شبح مثل یکی از اعضا خانواده شده بود. روزینا سعی کرد با شبح گفتگو کند اما هر بار شبح سرش را پایین می انداخت و ناپدید می شد . مراسم شام در خانه دسپارد تبدیل به مراسم اعصاب خرد کنی شده بود زیرا شبح بر دو نفر از حاضرین ظاهر می شد وبر بقیه ناپدید می ماند.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...