دریاچه‌ی آنجیکنی




این دریاچه تاکنون جان بسیاری از افراد را گرفته است. حتی دریاچه‌ی آنجیکنی یک روستا با تمام اهالیش را یکجا بلعیده است! همه چیز در نوامبر 1930 میلادی اتفاق افتاد، زمانی که ماهیگیری به نام جرج لابل تصمیم گرفت برای پهلو گرفتن قایق خود، از بندر روستای نوئیت استفاده کند. او با این نواحی آشنایی کامل داشت اما در کمال تعجب اثری از 30 تا 2000 ساکن این روستا (بسته به اینکه کدام یک از منابع را در زمینه‌ی جمعیت این روستا معتبر بدانید) نیافت. همه چیز از جمله غذاها و لوازم شکار جا مانده بود اما اثری از هیچ موجود زنده‌ای نبود.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

مثلث بنینگتون




باز هم مثلثی دیگر! این یکی در جنوب‌غربی ورمونت قرار دارد. 5 اتفاق بین سال‌های 1945 تا 1950 میلادی، که ارتباطی به جز یکسان بودن محل وقوع ندارند، این مثلث را به مثلثی اسرارآمیز تبدیل کرده‌اند. این حوادث عبارتند از:

میدی ریوِرز 75 ساله، در 12 نوامبر 1945 در حال رهبری گروهی از شکارچیان بود. در مسیر بازگشت، او مقداری جلوتر از گروه خود حرکت کرد و دیگر اثری از وی دیده نشد. چند عدد پوکه‌ی تفنگ در مسیر یافت شدند، اما تحقیقات به نتیجه‌ای نرسیدند.

بقیه در ادامه مطلب ...
  
ادامه مطلب ...

معمای نیمه شب + عکس




آن چه موجودی بود که می توانست از دیوارهای سنگی بگذرد از کومه های علف خشک به ارتفاع ششصد متر بپرد، و یا از رودخانه ای به پهنای دو مایل عبور کند؟! آن موجود پرنده بود؟ درنده بود؟ یا اینکه خود شیطان بود.؟!

تا به امروز کسی نمی داند؛ ولی موجودی که آن کارهای انجام نشدنی را انجام داد، یک قرن پیش آثار پاهایش را در قصه ها و شهرهای استان « دیوان شایر » واقع در جنوب انگلستان به جا گذاشت.

در شب پنج شنبه هشتم فوریه 1885 کمی قبل از ساعت هشت شب بود که برف در منطقه « دیوان شایر‌» شروع به باریدن نمود. در ساعت شش صبح روز بعد « هنری پیلک » که صاحب مغازه نانوایی در شهرک « تاپشام» بود، از خانه اش بیرون آمد و قدری مکث کرد تا منظره پر برف اطراف را نظاره کند.... در این موقع بود که یک رشته جای پا را در حیاط محصور خود مشاهده کرد.

بقیه در ادامه مطلب ...
  
ادامه مطلب ...