خب ، داستان از این قراره که یک روز یه خانم و اقایی به همراه بچشون داشتند از کلیسا به خانه بر می گشتند و راجع به یه موضوعی هم بحثشون شده بوده.بارون در حال باریدن بوده و مدتی بعد متوجه میشند روی یک پل تقریبا خراب در حال رانندگین وقتی به اواسط پل رسیدند
بقیه در ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...