منطقه ۵۱




منطقه ۵۱ یا گروم لیک یک منطقه نظامی فوق سری در ایالت نوادا در آمریکا است.

گفته می‌شود که هدف این پایگاه نظامی آزمایش سیستم‌های نوین پروازی و جنگ‌افزارهای فوق سری است. اما گردانندگان و نوع کار این پایگاه فوق سری کماکان تا به امروز نامعلوم است، و حتی افراد کارکن پایگاه زندگی‌های بدور از عموم دارند و با دنیای خارج تقریباً هیچ تماسی ندارند.

دولت آمریکا اطلاعات رسمی بسیار ناچیزی را در مورد این پایگاه منتشر کرده است. پنهان‌کاری و محرمانگی فوق‌العاده‌ای که در مورد این مرکز اعمال می‌شود باعث شده تا شایعات و تئوری‌های توطئه زیادی در مورد آن بر سر زبان‌ها باشد.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

آموزش تله کینزی ( حرکت اجسام با نیروی ذهن )




راه های زیادی برای تله کینزی وجود داره ولی من ساده ترین و سریع ترین راه رو بهتون می گم چون می دونم بیشترتون مثل خود من عجولید و می خواهید همون دفعه اول بتونید این کارو انجام بدید.


1-ایمان و اعتقاد به توانایی های انسان
2-صبر و حوصل
3-تمرین تمرین تمرین تمرین تمرین

فکر کنم به اهمیت تمرین پی بردید .
 خوب حالا بریم سر آموزش تله کینزی .

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

اُُم الداس




این زن در کمین مردان می نشیند دو قسمت رانهای او همانند اره ( داس مانند ) است . اُُم الداس زنی خوش قد و قامت ، زیبا و دلفریب است ، بوی خوش و عطر آگین از جانب او می آید ، او با برق چشمان خیره کننده اش و خنده ای که بر لب دارد هر مردی را دیوانه وار به دنبال خود می کشاند . آرام آرام راه می افتد و شکار خود را به سوی خلوتگاهی می برد آنگاه خود را برای نزدیکی با مرد آماده می کند . مردی که به دنبال اُُم الداس آماده اگر از این زن شناخت کافی داشته باشد راهی ندارد جز اینکه مشتی خاک در چشمان اُُم الداس بپاشد و فی الفور از آن محل بگریزد . می گویند اگر مردی اسیر او شود با رانهای اره مانند خود فشاری بر او وارد می کند و آن مرد را از بین می برد و الله اعلم .

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

دره جن زده در گیلان(دره وارو)(18+)


این مطلب توسط دوست عزیز بنده محمد جواد گرد اوری شده که میتونین در زیر ملاحضه کنین

خیلی مدت بود که من قرار بود یکسری عکس از دره جن زده در گیلان بزارم
خودم هم به این سفر تحقیقاتی به شفت رفتم و پاور پوینتی تهیه کردم که با جزییات توضیح داده بودم درش
اما متاسفانه اپلود نشد و من به سختی تونستم یسری عکس پیدا کنم اونم با کلی تجسس در هاردم.....
خب از اول می خوام داستان رو بگم و از جایی که ماجرا شروع شد
و از اول میگم که این یه خاطره واقعی از یه فرد ناشناس هست که
نمیتونم اسمش رو بگم و مربوط به غلیاوون هیولای افسانه ای گیلان زمین میشه

بسیار خب داستان.....

در اواخر سال 1348 در نز دیکی شفت دو کودک که مسافت بین روستای کشبیل و چوبر را رد می کردن به نزدیکی دره وارو رسیدند.



بقیه در ادامه مطلب ...

 
ادامه مطلب ...

وحشتناک ترین باغ دنیا !



تصور شما از نامی شبیه «جزیره عروسک ها» چیست؟ یک نام فانتزی دخترانه که به دنیای کارتونی بچه ها مربوط می شود یا اسمی که احتمالا قرار است روی یک شهربازی گذاشته شود؟

مکزیکی ها پیش از آنکه این نام برای یک شهربازی دخترانه در نظر گرفته شود، آن را روی وحشتناک ترین جاذبه توریستی دست سازشان گذاشته اند! شهری که نماد گردشگری سیاه در مکزیک به شمار می رود و شما را به دیدن هزاران عروسک زشت حلق آویز دعوت می کند!
جزیره عروسک ها، با نام دون ژولیان سانتانا عجین شده است. مرد گوشه نشینی که دنیا و خانواده اش را ترک کرد تا پنجاه سال از عمرش را صرف ساخت چنین باغ وحشتناکی کند. اطرافیان دون می گویند که گوشه نشینی او درست از زمانی آغاز شد که او شروع به جمع آوری عروسک های کهنه از زباله دان های شهر کرد.


بقیه در ادامه مطلب ...


  ادامه مطلب ...

داستان ترسناک[کابوس]




خب میشه بگی دقیقا چه میبینی؟اه ه ه صد بار که گفتم... سایه یک زن نسبتا چاق با لباس های محلی.....همین؟؟نه یک نوزاد هم در آغوش گرفته که مدام گریه میکند البته گریه که نه بیشتر شبیه شیون است....خب هر چه فکر میکنم میبینم این خواب اصلا هم ترسناک و عجیب نیست فقط یک خواب معمولی است....خب یه چیز دیگر هم هست که به تو نگفتم...جدی؟خب آن چیست؟آن زن یک چاقوی بزرگ را در دستاش میگیرد و در قلب نوزادش فرو میکند...خب چرا این را زودتربه من نگفته بودی؟چون حتی با گفتنش هم تنم شروع به لرزیدن میکند نمیخواستم تو را هم درگیر این کابوس های آزار دهنده ام بکنم...خب این کابوس ها دقیقا از کی شروع شد؟؟؟از همان اولین شبی که پا توی این خانه گذاشتیم... تو رو خدا این را نگو داری من را میترسانی....خب خودت اصرار کردی من هم برایت تعریف کردم.

آخه دفعه های قبل یک جور دیگه تعریف میکردی....خیلی خب بسه دیگه بهتره تو هم بری توی اتاقت من هم خسته ام میخواهم بخوابم.


بقیه در ادامه مطلب ...

 

ادامه مطلب ...

این قطار به جایی نمی رود




دیوید جکسن رئیس پلیس ایالت یوتا مردی وظیفه شناس و پدری مهربان بود . او سالها پیش همسر خود را از دست داده بود و تنها همدم او پسرش تامز بود . تامز دوست داشت مثل پدرش یک پلیس بشود ولی نامزدش لوری با اینکار مخالف بود . انروز لوری و تامز به خانه پدر امده بودن تا به کمک او بتوانند مشکلشان را حل کنند . دیوید با صبوری به حرف انها گوش داد و سپس برای اینکه روز تعطیلشان خراب نشود به انها پیشنهاد کرد به یک سینما بروند او میخواست ان دو را کمی ارام کند و سپس در یک زمان مناسب با انها حرف بزند .

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

داستان ترسناک [روح نا ارام]



آن سوی قبرستان دخترکی با موهای آشفته کنار قبری زانو زده بود و با تردید کلماتی را تکرار میکرد

روی سنگ قبر چیزی جز یک اسم لاتین که با خطی پیچیده نوشته شده بود پیدا نبود

چند دقیقه بعد مردی قوی هیکل با موهای جو گندمی و تبر به دست نزدیک دخترک شد

دخترک با دیدن مرد فریاد کشید و دوان دوان از او دور شد و میان تاریکی شب گم شد.

چهار سال قبل...

یک روز سرد بارانی بود جاده ها بسیار لغزنده بودند اتومبیلی با سه سرنشین از نزدیکی قبرستان میگذشت

راننده ماشین مردی سی چهل ساله به نظر میرسید که همراه دو دختر دو قلویش از آنجا میگذشت.

باران هر لحظه شدید و شدیدتر میشد مرد که به سختی رانندگی میکرد مجبور به توقف شد
دخترانش وحشت زده همدیگر را بغل کرده بودندد وهمگی منتظر مساعد تر شدن هوا شدند.


بقیه در ادامه مطلب ...

  ادامه مطلب ...

ارتباط با استرال استینگ از طریق کلاغ برای نفرین کردن




شما باید ابتدا دارای یک خانه ویلایی یا یک طبقه و دارای حیاطی بزرگ و دور از مکان های شلوغ باشید.شما باید در 30 آذر در ساعت 12 شب بروید در حیاط آن خانه و با یک گچ سیاه نقاشی صورت استینگ را روی زمین بکشید و با یک آب جوش بدون گفتن بسم الله یا هر چیز دیگری روی ان نقاشی صورت استیگ که روی زمین کشیده اید بریزید


بقیه در ادامه مطلب ...

 

ادامه مطلب ...

شیطان درآشپز خانه




تصاویر عجیب و نقاشی هایی که در کف آشپزخانه ای در اسپانیا ظاهر شده و تغییر شکل می دهند، سال هاست که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. صبح 23 آگوست 1971 در حومه بلمز در جنوب اسپانیان زن خانه داری به نام ماریاگومز پریرا در خانه خود ناگهان با نقاشی صورت یک مرد در کف آشپزخانه روبه رو شد.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...