داستان ترسناک [ارسالی کاربر]


خونه ما تو یکی از شهرهای مازندرانه به اسم قائمشهر. وارد جزئیات نمی شم مستقیم میرم سر اصل اتفاق.... من و یکی از دوستام که پدرش جنگلبانه و خونشون تو یکی از روستاهای جنگلیه از اونجایی که همیشه سرمون درد میکنه و مشکل داریم افتادیم تو خط پیدا کردن گنج .... دوستم از پدرش شنیده بود که وسطای جنگل یه سنگ خیلی بزرگ و مکعبی هست که قدیم خزانه بوده و توش پر از طلا و جواهراته . اونجوری که دوستم میگفت حتی یه عده ای از اصفهان اومده بودن و با دستگاه فلزیاب آمار سنگ رو گرفته بودن و معلوم شده بود که واقعا توش طلا هست و کلی امکانات و تجهیزات آورده بودن برای سوراخ کردن سنگ و چند تا کارگر هم داشتن و اطراف سنگ چادر زده بودن شبها همون جا میخوابیدن. اما مثل اینکه یه شب یکی از کارگرا ناپدید شده بود و فردا صبح چند کیلومتر اونورتر بیهوش پیدا کرده بودنش و بعد از این جریان کارگرا دیگه حاضر نشدن اونجا بمونن و اون رئیس شون هم دید دیگه کار سخته و به ریسکش نمیرزه بی خیال شده بود.

بقیه داستان در ادامه مطلب

 
ادامه مطلب ...

باورهای ترسناک درباره ی چند مکان مشهور


باورهای ترسناک درباره ی چند مکان مشهور در سراسر جهان مکان هایی وجود دارند که به دلیل تاریخچه ی شوم و تاریکشان شهرت یافته اند. مکان های ترسناک؛ مکان هایی که در آن ها، ارواح مردگان، هم چنان در جهان فانی جولان می دهند و ترسناک تر از این، جاهایی هستند که توسط اشباح غیرانسانی تسخیر شده اند.

در اینجا به برخی از این افسانه های ترسناک پرداخته ایم.

بقیه در ادامه مطلب ...

 
ادامه مطلب ...

خواب زده [قسمت اول]


ساعت حدودا 3 نصف شب بود
که یهو از خواب پریدم این اولین باری نبود که این خواب رو میدیدم
ولی هر دفعه که بلند میشدم چیزی یادم نمی اومد
از جام بلند شدم و تو اشپزخونه رفتم یه لیوان اب سرد از پارچ ریختم و دوباره رفتم بخوابم
ولی وقتی وارد اتاق شدم با کمال تعجب دیدم یه پیر مرد روی تخت خوابیده
قیافه معصومی داشت اصلا اون لحظه به ذهنم نرسید این کیه یا از کجا اومده
گفتم پایین تخت خوابیدم
صبح شد حدودای ساعت 9 که بیدار شدم
وقتی بلند شدم یهو یاد اون پیر مرد افتادم
که دیدم نیست یکمی فکر کردم گفتم حتما توهمی چیزی بوده
خلاصه یه چند هفته گذشت تا اینکه مث همون قضیه اتفاق افتاد
ایندفعه رفتم تو اینترنت و گشتم تا شاید چیزی درباره توهم بعد خواب پیدا کنم
ولی چیزی پیدا نکردم تو یه چندتا فروم {انجمن} ماورای طبیعی عضو شدم
و قضیه رو تعریف کردم هر کدومشون یه چی گفتم
یکی گفت جنه داره باهات شوخی میکنه
یکی گفت توهم و ....
خلاصه این قضایا ادامه داشت تا یه شب که ...

منتظر قسمت دوم باشید

منبع : www.adr-naline.ml