مراسم جن گیری



وقتی یک نفر را می‌بینیم که خودش را کثیف و سیاه کرده و وسط دایره آتش خوابیده است قطعا تنها چیزی که یه ذهنمان نمی‌رسد شرکت در مراسم مذهبی یا معنوی است. اما این صحنه های عجیب بخشی از سنت 20 ساله جن گیری است که توسط برادر هرمس مرموز رهبری می‌شود، او ادعا می‌کند این آئین ارواح شیطانی را از آدمها دور می‌کند.


بقیه در ادامه مطلب ...

 

ادامه مطلب ...

آزمایشگاه مخوف



لینوس کارل پاولینگ (Linus Carl Pauling) در سال 1901 به دنیا آمد و در سال 1994 از دنیا رفت. او یک مرد آمریکایی بود که دو جایزه ی نوبل را از آن خود کرد.


چند ماه پس از مرگ او ، از آزمایشگاه کوچکی که در خانه داشت صداهایی می آمد. براخی از شاهدان می گویند:

هر شب صداهایی از آزمایشگاه می آید مانند تق تق بهم خوردن لوله های آزمایش و صدایی فردی که با خود صحبت می کنند می آید. یک شب از آزمایشگاه صدای انفجار  آمد. وقتی به آزمایشگاه وارد شدیم در آزمایشگاه کمی دود بود و کمی هم بهم ریخته بود. صبح روز بعد به آزمایشگاه برای مرتب کرد آن وارد شدیم و دیدیم که آزمایشگاه تمیز و مرتب است . در ضمن کسی غیر از ما در خانه نبود.

این صدا ها پس مدت زیادی تمام شد اما پس از آن دوباره شروع شد.

لینوس هنگامی که زنده بود فردی عجیب بود ...

آنه لیز میشل




آنه لیز میشل، متولد سال 1952 و فوت شده در 1976. دختری که بسیار از افراد پذیرفتند که او توسط شیاطین تسخیر شده است!

در سال 1968 زمانی که او 17سال سن داشت و در دبیرستان مشغول به تحصیل بود، اولین تجربه و تشنج خود را تجربه کرد. پس از آن در 1969 او مورد اولین حمله صرع قرار گرفت. سپس او تحت نظر یک متخصص مغز و اعصاب قرار گرفت و این پزشک تشخیص داد که او بیماری صرع همراه با تشنج رنج می‌برد.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

ماری استر کاکس




استرکاکس در سال 1878 میلادی یک دختر 18 ساله معمولی بود که در شهر ((نووا اسکوتیا)) ی کانادا زندگی میکرد , دختری که فعالیت های شریرانه پولترگایستی زندگی اش را زیر و رو کرد. یکی از شب های همین سال , استر ناگهان از خواب پرید و با وحشت به والدین اش گفت که یک موش به رختخواب او راه پیدا کرده است. بعدا جعبه ای را دیدند که صداهای ترسناکی از داخل آن به گوش میرسید اما وقتی در جعبه را باز کردند خالی بود. استر شب بعد دوباره با ترس و وحشت از خواب پرید .

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

روح کوچک خانه




زوج جوانی در شهر چلتن هام انگلستان سعی داشتند با شرایط خانه جدیدشان کنار بیایند.آنها شب ها شاهد روشن و خاموش شدن چراغها و تغییر کانال تلویزیون بودند ولی همه این مسائل را به حساب اتفاق و حادثه گذاشته بودند تا اینکه عکسی در روز روشن نکته جدیدی را برایشان مشخص کرد.آنها قصد داشتند از گربه شان چند عکس تهیه کنند ولی در یکی از عکسها که اتفاقا اثری از گربه نیست ، روح یک کودک دیده می شود.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
 
ادامه مطلب ...

خبر های ماورائ طبیعی





۳۷ باب منزل روستائیان در یکی از روستاهای قنا بنا به دلایل نامشخصی دچار آتش سوزی شد که بنا به گفته اهالی این روستا «جن ها» عامل این آتش سوزی بوده اند.

شاهدان عینی از روستای حاج سلام در استان قنا گفتند که منازل روستائیان بدون هیچ دلیل روشنی دچار آتش سوزی شد و همین امر ترس و وحشت اهالی روستا را برانگیخت و آنها در تلاش برای خاموش کردن آتش به دعا و نماز در مساجد روی آوردند.

اداره امنیت قنا با صدور بیانیه ای اعلام کرد که ۲۵ باب منزل روستائیان دچار حریق شد و دو نفر از کشاورزان نیز زخمی شدند همچنین ۱۲ باب منزل دیگر نیز به طور کامل در آتش سوختند و همچنین بیش از ۲۵ رأس گوسفند در این آتش سوزی تلف شدند.

آموزش تسخیر همزاد

این مطلب صرفا جهت آموزش میباشد و مسئولیت انجام تسخیر به عهده خوده فرد میباشد

کسانیکه نباید به عمل تسخیر همزاد دست بزنند.
1.   زنان باردار
2.   اشخاص بیمار وکسانیکه بیماری دماغی داشته ودارای اعصاب ضعیفی می باشند.
3.   شخصیکه دست و پاهایش درد وناراحتی داشته باشد
4.   کسانیکه سابقة سکته یا صرع دارند وبهبودی کامل نیافته باشند.
5.   اشخاص مبتلا به بواسیر
6.   مبتلایان به بیماری چشمی

7.   اشخاصی که نمیتوانند جلوی هوی وهوس ولذات وشهوات را بگیرند.


بقیه در ادامه مطلب ..

  ادامه مطلب ...

4 هتل تسخیر شده !




هتل راماد:
علی رغم اینکه انها بسیار با دیدن روح این دختر بچه ترسیده بودند, موفق شدند که قبل از ترک محل عکسی از روح این دختر کوچک بگیرند.انها بعد از گرفتن عکس و بسیار وحشت زده به دفتر هتل مراجعه و اعلام کردند که مایلند که هتل را ترک کنند و در جواب کارمندان هتل که مایل به دانستن دلیل این ترک ناگهانی بودند گفتند که...

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...

اکتوپلاسم چیست؟




نگاره‌ای از مدیومی به نام "اوا کاریاره" که هاله‌ای نورانی بین دستانش دیده می‌شود.

اکتوپلاسم ماده خامی است که در وجود مدیومها هست و ارواح برای برقراری ارتباط و نشان دادن کارهای خود از آن ماده استفاده می‌کنند. این ماده لطیفترین و نیرومندترین ماده فیزیکی می‌باشد که از جهت ارتعاش موجی بالاتر از ارتعاش امواج فیزیکی است. بوسیله همین ماده است که ارواح می‌توانند به خرد مدیوم چیره شوند و بر شعور و ادراک او اثر بگذارند.


بقیه در ادامه مطلب ...

  ادامه مطلب ...

هیولای فلت وود




در 12 سپتامبر 1952 اتفاقی عجیب و باورنکردنی، مردم دهکده برکستون در ویرجینیای غربی را شگفت‌زده کرد. ساعت 7:15 دقیقه بعدازظهر بود و پسران مدرسه فلت‌وود تعطیل شده و به سمت خانه می‌رفتند.  دو پسر خانواده  ادوارد و فرد‌مای به همراه دوستانشان تامی‌هایر، نیل نانلی، رونی شیور که بین 10 تا 17 سال داشتند، در میانه‌های راه نوری عجیب در آسمان دیدند که آنها را بهت‌زده کرد. ابتدا فکر ‌کردند که یک هواپیماست اما با دیدن نورها و حرکات عجیب آن، شگفت‌زده و هراسان تا خانه دویدند. آنها به سرعت به خانه برادران مای رفته و موضوع را برای  مادر خانواده تعریف کردند. کاتلین پس از شنیدن این داستان، به سمت تپه‌های فلت‌وود به راه افتاد تا ببیند موضوع از چه قرار است.  پسرها و سگ کاتلین به نام لمون هم به دنبال او راهی جنگل شدند. در میانه‌های مسیر، گویا لمون متوجه چیزی شده و  در حالی که مرتب واق واق می‌کرد، به پشت یکی از تپه‌ها رفت. همه جا تاریک بود و اطراف به وضوح دیده نمی‌شد. آنها نیز به دنبال لمون راه افتادند تا ببینند که او چه چیزی پیدا کرده است. کمی که جلوتر رفتند، بویی تند مانند بوی فلفل که موجب سوختن بینی و چشم‌هایشان شده بود، به مشامشان رسید. در همین لحظه دو نور قرمز کوچک، از لابه‌لای درختان بلوط نظر آنها را به خود جلب کرد. آنها به سمت نور حرکت کردند. هر چه جلوتر می‌رفتند، نور قرمز شدیدتر می‌شد. با نگاه کردن به این نور، آنها درد شدیدی در چشم‌هایشان احساس کردند.
آنها که بسیار ترسیده بودند، به سرعت به سمت خانه راه افتاده و با کلانتر دهکده، رابرت کارر تماس گرفتند. کلانتر به همراه دستیار خود لی استوارت به سمت تپه‌های فلت‌وود حرکت کردند. کاتلین و بچه‌ها این بار به همراه کلانتر و دستیارش، به همان محل بازگشتند. این بار چیزی که می‌دیدند، قابل باور نبود. آنها شخصی بلندقد در حدود سه متر را، با صورتی قرمز و چشمانی بسیار درشت و نورانی که به چشمان انسان هیچ شباهتی نداشت، با بدنی نقره‌ای و لباسی سبز دیدند که ایستاده بود و به آنها نگاه می‌کرد. برخی از شاهدان گفتند که این موجود فاقد دست بود ولی بسیاری از آنها گفتند که او دستانی کوچک داشت که زیر لباسش پنهان کرده بود. این موجود اسرارآمیز، پس از دیدن آنها بسیار وحشت کرده و پا به فرار گذاشت.

بقیه در ادامه مطلب ...
 
ادامه مطلب ...